مدح و وفات حضرت اُمّ کلثوم سلاماللهعلیها
شاعر : سیدپوریا هاشمی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : مربع ترکیب
هرچند از خـورشـیدها کم مینویسیم حالا ولی با اشـک نـم نـم مینویـسیم
با اسـم بیبی اسـم اعـظـم مینویـسیم آری ز بـانـوی مـحـرّم مـینـویـسـیـم
در دادگاه عشق محکومیم صد شکر
از نـوکـران اُمِّ کـلـثـومـیـم صد شکر
زهرا و احمد بود علی مـرتضی بود اُمُّ الـمـصائب بود و هم اُمُّ البـکـا بود
سرتا به پـا مـستـغـرق ذات خـدا بود پـشـت ولـی الله وقـت فــتـنـههـا بـود
چادر ز جنس غیرت زهرا به سر کرد
با خطبهاش بین کوفه را زیر و زبر کرد
آیات قـرآن است سـرتـا سـر کـلامش جـبـریل سر خم میکند از احترامش
عـقـل ضعـیف ما کجا درک مقـامش دارد تـفـاوت بـا هـمـه نـوع قـیـامـش
گــمـنـام شـد امــا کـرامـت تــام دارد
تـا بـه ابــد حــق گـردن اســلام دارد
به مـردی این زن زمـانـه زن نـدیـده اوج جـلالش را زمـین قـطـعاً نـدیـده
مثلش کسی در مرثـیه خـواندن ندیده از ظلم دشمن روز خوش اصلاً ندیده
یـادش نـرفـته روضـۀ بـیت الـولا را
مـیـخ و زمین افتادن خـیـرالـنـسـا را
هم کربلا رفـتهست هـم گـودال رفـته هـم بـه کـنـار پیـکـری پـامـال رفـتـه
هم مثل زینب سوخـته از حـال رفـته هـم ذوالجـنـاح آمد به استـقـبال رفـته
شـلاق درهـم کرد حـال پـیکـرش را
هیهات او تنهـا گـذارد خـواهـرش را
در شام اصلا قامتـش مثل کـمان بود از داغ و ظلم بیامان او ناتـوان بود
خونین جگر از ظلم های شامـیان بود راهی بـسوی مجـلس نامحـرمان بود
چه روضههایی قسمت بانوی دین شد
بالانـشـین آسـمـان ویـران نـشـین شد
|